رضا صادقیان / با توجه به کاهش کنش و واکنشهای سیاسی از سوی دو جریان سیاسی کشور و تکرار انتقادهایی که بعضا پاسخهای نسبتا شفافی از سوی دولت اول و دوم دولت روحانی به منتقدان ارایه شده است، چند نکتهای پیرامون فضای سیاسی در ماههای آینده ارایه میشود.
یکم: در میان نشریات وابسته به جریان اصولگرا نوشتهای که در دل خودش دارای طرح و برنامهای برای مدیریت بخشهای اجرایی کشور و عبور از چالشهای پیشرو داشته باشد نیست، به عبارتی ما با متن و یا گفتگوهای ایجابی روبرو نیستیم. معمولا تیغ تیز را به طرف مدیران کمکار، بیتجربه، هزینهساز و. . . میگیرند و از ناتوانی و یا احساس ضعف این مدیران سخنها میگویند، ولی در ادامه مطلب و بعد از کلی جمله نفی کننده خواننده در نمییابد قرار است بعد از برکنار شدن و یا خروج از فلان برنامه و طرح چه اتفاقی رخ دهد؟ در واقع اصولگراها همچنان از نخواستنهایشان سخن میگویند ولی خبری از طرح و برنامهای که مربوط به خواستن و راهی برای زندگی بهتر شهروندان به صورت قابل لمس باشد، خبری در دست نیست.
دوم: اکثر ناظران رویدادهای اجتماعی و اقتصادی کمتر سخن میگویند و یا سعی میکنند سخنان خود را با چاشنی نقد به مخاطبان ارایه بدهند. گویی افزایش وضعیت قیمتهای کالاهای اساسی، همخوان نبودن دخل و خرج شهروندان، هزینههای افزایش یافته شده تحمیلی طی ماههای گذشته و میزان نارضایتی مردم از اوضاع اقتصادی را منفی ارزیابی میکنند، از همینرو نه تنها سخن به اقناع شهروندان نمیگویند بلکه با ارایه سخنانی انتقاد آمیز تلاش دارند زاویه خود با سیاستهای دولت وقت به صورت مشخص و پررنگ را به خوانندگان مطالب خود ارایه دهند.
در اینجا بحث از کم و کیف انتقادها نیست، بلکه صحبت درباره فضای شکل گرفته ذهنی مخاطبان پس از نقد است. در واقع ما با مخاطبانی روبرو هستیم که جدا از لمس و تجربه شماری از مشکلات در زندگی روزمره، آنقدر از زوایای متفاوت درباره سیاستهای اجرایی و ناکارآمد دولت و مجلس شورای اسلامی یادداشت و تحلیل خواندهاند که کسب رضایت این طیف برای مشارکت اجتماعی و سیاسی در ماههای آینده با دشواری روبرو خواهد بود. نکته قابل توجه آنکه، همان طور که کسب پیروزی در انتخابات سال ۹۲ و ۹۴ و ۹۶ جریان اعتدال و اصلاحطلب از رهگذر جذب آرای خاکستری بود، عملا اقناع افرادی که در هر دورهای با آرای خود توانستند توازن صندوق رای را به سمت و سوی یک کاندیدا هدایت کنند مهم خواهد بود.
سوم: اصلاحطلبان در مقایسه با اصولگرایان دقت بیشتری به خواستهها و مطالبات شهروندان دارند، با این حال و به دلیل حمایت همه جانبه از انتخاب روحانی سعی میکنند فاصله خود را با دولت وی حفظ و هر جا فضای لازم به دست آمد، به نقد دولت دوم تدبیر و امید و برخی از شخصیتهای تاثیرگذار دولت مانند نوبخت، واعظی و نهاوندیان متمرکز شوند. اینکه استفاده از چنین روشی این جریان سیاسی را به کدامین مقصد خواهد رساند در حال حاضر چندان مهم نیست، بحث اصلی به برنامهها و اهداف آنان بازمیگردد. آیا قرار است برای مرتبهای دیگر دولت را به دست بگیرند؟
آیا همچنان به صندوق رای به عنوان کم هزینهترین و متمدنانهترین روش برای جابجایی قدرت تاکید دارند؟ آیا قدرت دولت برای انجام تغییرات قابل توجه و اصلاحگرایانه را با توجه به این نکته که قدرت دولت را کمتر از ۳۰ درصد ساختار کلی قدرت ارزیابی میکنند کافی میدانند؟ آیا همچنان هدف به دست آوردن کانونهای قدرت به واسطه انتخابات است؟ به نظر میرسد اصلاحطلبان با نزدیک شدن به هر کدام از انتخابات طرح سوالات تئوری را به کنار میگذارند و در پی کسب مشارکت شهروندان از طریق انگشت نهادن بر روی مطالبات آنان است، به عبارتی سعی میکنند میدان را به رقیب خود به بهانههای گلهمندی از دوستان دیروز و امروز و قدرتمداران رقیب واگذار نکنند، تجربه اصلاح و اصلاحطلبی نشان داده حتی در هنگامهای که تندترین انتقادها را به ساختار قدرت میکند در نهایت گزینه انتخابات را در مقایسه با سایر فعالیتهای سیاسیترجیح داده و برای مرتبهای دیگر فعالیت خود را در راستای مشارکت بیشتر شهروندان متمرکز میکنند.
منبع : بهار نیوز
ثبت دیدگاه