چند روزی است که ونزوئلا و تحولات رخ داده در این کشور آمریکای جنوبی به سوژه نخست رسانههای ایران و جهان تبدیل شده است و با تحلیلها و روایتهایی مختلف و گاه متناقض از آنچه در ونزوئلا میگذرد روبرو هستیم.
همانطور که قابل حدس است رسانههای رسمی ایران و در صدر آنها صداوسیمای جمهوری اسلامی همچون همیشه نقش دولت آمریکا را در اعتراضات علیه نیکولاس مادورو پررنگ جلوه داده و با کودتا خواندن تحولات رخ داده در ونزوئلا بر قانونی بودن دولت آقای مادورو اصرار دارد. نکته جالب توجه در این روایت از رخدادهای چند روز اخیر در ونزوئلا آن است که اولاً ارتش این کشور هنوز از معترضان اعلام حمایت رسمی نکرده است و در نتیجه نمیتوان آنچه رخ داده است را به معنای کودتای نظامیان علیه دولت مستقر دانست و ثانیاً با نگاهی به نظرسنجیها و همچنین درصد جمعیت حامیان نیکولاس مادورو و همراهانش به سادگی میتوان دانست که دولت مستقر از مشروعیت سیاسی و حمایت اکثریت برخوردار نیست.
آنان که در ماههای اخیر تحولات ونزوئلا را از نزدیک دنبال میکردند میتوانستند پیشبینی کنند که مسیر انتخاب شده از سوی دولت این کشور به بنبست خواهد رسید. همین به عنوان نمونه چند روز پیش بود که صندوق بینالمللی پول در پیشبینی خود از اقتصاد ونزوئلا در سال ۲۰۱۹ میلادی از افزایش نرخ تورم ونزوئلا به یک میلیون درصد خبر داد. از طرف دیگر آخرین انتخابات برگزار شده در ونزوئلا نیز با مشارکتی حداقلی و بسیار محدود برگزار شد که اتفاقاً همان هم با مناقشههای فراوانی همراه شده بود. در نتیجه نسبتی که مردم ونزوئلا با دولت حاکم بر این کشور برقرار میکردند به هیچ وجه نشانگر رویکرد حامیانه نبوده است که حالا تصور کنیم اعتراضات امروز حاصل کودتایی نظامی با پشتیبانی خارجی است. نارضایتیهای فزاینده در ونزوئلا که ناشی از بی کفایتی اقتصادی دولت، سیاست خارجی انزواگرا، تحریمهای گسترده خارجی و شکافی عمیق در رابطه مردم و دولت بود در نهایت کار را به سمت و سوی اعتراضات خیابانی کشاند.
اما آنچه پرسشی اساسیتر است آن که واکنش جمهوری اسلامی به آنچه در ونزوئلا میگذرد چه باید باشد؟ برخی بر این عقیدهاند که تغییر دولت در ونزوئلا لزوماً به ضرر منافع ملی ایران خواهد بود و این کشور را در اختیار آمریکا قرار میدهد در نتیجه ضرورت دارد مقامات ایران با صراحت و قاطعیت وارد میدان شده و از نیکولاس مادورو حمایت کنند. با نگاهی به میز دستگاه دیپلماسی شاهد آن هستیم که انواع و اقسام پروندههای تنشزا با غرب در همه این سالها بر روی این میز قرار گرفته است و از طرف دیگر رابطه با کشورهایی همچون ونزوئلا (چه در دوران حکمرانی هوگو چاوز و چه در زمان نیکولاس مادورو) بیشتر از آن که رابطهای دو طرفه و در راستای منافع دو جانبه باشد بیشتر شبیه نوعی امدادرسانی بوده است که اساساً در علم دیپلماسی رویکردی بی معناست. از همین رو دستگاه دیپلماسی ایران ظرفیت باز کردن پروندهای تازه از تنشها با غرب آن هم در آمریکای جنوبی را ندارد و از این نکته مهمتر تغییری به خواسته مردم در ونزوئلا الزاماً به معنای خسارت و شکست برای ایران میتواند نباشد. در نتیجه پرهیز از نگاهی صفر و صدی در هنگام واکنش به تحولات ونزوئلا ضرورت دارد.
ثبت دیدگاه