نویسنده: بیان عزیزی / جوانان آیندهسازان هر جامعهای به شمار میآیند که اگر خوب تربیت شوند و باورهای دینی را در قلب پاک خویش بپرورانند، هادیان جامعه و مشعل به دستان راه طریقت خواهند شد و شور و نشاط جوانی وقتی با فرهنگ پاک و پویای اسلام عجین شود
آنگاه به بار خواهد نشست و همگان از ثمرات آن بهرهمند خواهند شد. از نگاه جامعهشناسان، جامعهای سالم است که جوانانی سالم و متعهّد داشته باشد.
راههای مهمّ تربیت سالم، آشنایی جوانان با آموزههای دینی و مفاهیم والای آن است، این شناخت دینی به مثابهی نسخهی پزشک است که انسان را از بیماریها نجات میدهد و نتیجهی آن، ایجاد جامعهای قانونمند، متمدّن و سالم است؛ فلذا شایسته است همهی مردم به ویژه جوانان با فرهنگ دینی و تعالیم آن، هرچه بیشتر آشنا شوند.
البتّه همهی مردم به طور فطری، دینگرا هستند، ولی این امر در اثر برخی عوامل، کمرنگ و گاهی در پارهای موارد به فراموشی سپرده شده است.
مواردی از راهکارهای فراخوانی و جذب جوانان به دین:
نهادینه کردن دین در خانواده
خانواده به عنوان نخستین کانون تعلیم و تربیت، نقش عمدهای در برقراری ارتباط جوانان با دین دارد؛ ستون فقرات دینمداری، در خانواده شکل میگیرد. رفتار و گفتار اعضای خانواده مؤثّرترین عامل گرایش جوانان به دین است، متأسّفانه در برخی از خانوادهها بیتوجّهی به دین به صورت یک عادت در آمده و در طول سال، سخنی از مسائل دینی به میان نمیآید و انجام فرایض دینی به شکل مناسب و فعّال دیده نمیشود. طبیعی است در چنین فضایی بیاعتنایی به دین عادت میگردد و منجر به ظهور این پدیدهی منفی در جامعه میشود؛ زیرا بسیاری از کارهای ناپسند تا در خانواده به صورت عادت درنیاید در اجتماع انجام نمیگیرد. از اینرو دین اسلام سفارش میکند که فرزندان را از کودکی به نماز و روزه عادت دهید تا در بزرگسالی و جوانی بر آنان دشوار نگردد.
فرزندان بیش از آنکه به گفتار ما نظر کنند، اعمال ما را زیر نظر میگیرند که گفتهاند بچههای ما آنگونه میشوند که ما هستیم نه آنگونه که میخواهیم.
شناخت روحیّات و درک مناسب جوانان
یکی از معضلها و مشکلات ارشاد و ارتباط با نسل جوان، نفهمیدن زبان، منطق، احساسات و عواطف و خواستههای واقعی آنان است. دورهی جوانی، اقتضائات خاصّ خود را دارد. جوانان به دلیل ناپختگی، کمتجربگی، عواطف شدید و مشکلات بلوغ به طور طبیعی، خطاپذیرند. از طرفی روحیّهی استقلال طلبی، زمینهی چالشها و تضادهایی را میان آنان و بزرگترها به وجود میآورد. از اینرو هم نحوهی برخورد با جوانان بسیار ظریف و حسّاس است و هم برای راهبری آنان نیازمند شناخت دقیق از روحیاتشان هستیم. بعضی افراد بدون توجّه به واقعیّات دوران نوجوانی و جوانی و مشکلات ویژهی آنان، واکنش تندی از خود نشان میدهند و چه بسا یک برخورد نسنجیده، برای همیشه مانع ورود و اشتیاق جوان و نوجوان به مسائل دینی شود و همین سبب میگردد که جوان شبهات فراوانی از خود و جهان پیرامون و عقاید را در دلش نگه دارد و سالها با آن درگیر باشد. طرح سؤال(شبهه) از سوی جوانان را نباید بر بیدینی و ضلالت آنان حمل کرد. پرسش، حقّ جوان است، جوان با دهها سؤال بنیادی روبرو است. پس باید با آغوش باز از پرسشهای این نسل استقبال کرد؛ به سؤالات آنان با حوصله و علم کافی جواب داد و حتّی زمینهی پرسشهای دیگری را برای آنان فراهم نمود و آنان را تشویق کرد.
زمینهسازی در مراکز تعلیم و تربیت
مراکز آموزشی به عنوان خانهی دوّم، میتواند پل ارتباطی بین جوان و دین باشد؛ زیرا جوانان بخشی ازاوقات خود را در محیط مدرسه و در تماس و گفتوگو با مربیان ومعلمان میگذرانند، بدیهی است که گفتار و کردار آنان تأثیر بیشتری در این زمینه خواهد داشت.
متأسّفانه امروزه در مراکز آموزشی، دو مقولهی آموزش و پرورش از یکدیگر جدا شده و تنها افراد خاصّی خود را موظّف به تربیت دینی نوجوانان و جوانان میدانند و سایر معلّمان چه از نظر رفتاری یا گفتاری دغدغهی کمتری به انتقال مفاهیم دینی به جوانان دارند، به عنوان مثال در مدارسی که نماز جماعت اقامه میشود در نمازخانهها، فقط مربّیان پرورشی و معلّمان دینی حضور مییابند و دیگر معلّمان، نمودی کمرنگ و بیتفاوت دارند، پرسش اینجاست آیا معلّمان ریاضی و انگلیسی و ورزش و فارسی و… در قبال تربیت دینی دانشآموزان وظیفهای ندارند؟
اگر معلّم ریاضی در کنار دانشآموزان در نماز جماعت حضور یابد، قطعاً اثر او به مراتب بیشتر از مربّیان پرورشی خواهد بود. متأسّفانه در مدارس ما به آموزش دین آنطور که باید، بها داده نمیشود و مسئولان مدارس به تعلیمات دینی توجّه چندانی نشان نمیدهند. اگر از همان دوران دبستان و متوسّطه به مسائل دینی اهتمام بیشتری بورزند، فرهنگ دینداری نهادینه میشود و جوانان به امور دینی اهمّیّت بیشتری میدهند.
به کارگیری شیوههای کاربردی پیام رسانی دینی (به روز شدن)
متأسّفانه در روشهای تبلیغی و جذب جوانان، بیشتر از روشهای کلیشهای و تکراری استفاده میکنیم. همین امر در بیعلاقگی و گریز جوانان از مسائل دینی مؤثّر است. به عبارت دیگر ما هندسهی گفتوگو با جوانان را به خوبی نمیدانیم و یا رعایت نمیکنیم. پرگویی، مکرّر گویی و ارتباط مستقیم آمرانه و دستوری، باعث دلزدگی و دینگریزی جوانان میشود.
ما باید برای تقویت باورهای دینی از هنر، فیلم و ابزارهای همسو با زمان نظیر فضاهای مجازی مانند تلگرام و واتساپ و اینستاگرام و… نیز استفاده از گفتوگوهای صمیمی دونفری و به اصطلاح چهره به چهره حدّاکثر استفاده را ببریم.
وقت آن رسیده که در سطحی وسیع از این تجربههای ارزشمند استفاده شود. ائمّهی جماعات مساجد و فعّالان دینی و مسئولان تربیتی ضروری است با اتّخاذ روشهای ابتکاری، هماندیشیهایی را در این باره تدارک ببینند. (البتّه بعد از این دوران کرونایی)
از دیگر راههای مهمّ در نفوذ به این نسل همدلی و احترام خاصّ به آنان است تا با ما احساس قرابت و نزدیکی نمایند که از این طریق میتوان به سهولت قلب آنان را تسخیر و برای فراگیری مفاهیم دینی مهیّا ساخت؛ زیرا که جوان و نوجوان موجوداتی عاطفی، زودرنج و شکننده هستند و رعایت این امور باعث محبوبیت و متّحد شدن با این قشر میگردد.
تطابق در رفتار و گفتار مربّیان و داعیان دینی
به طور کلّی جوانان، ذهن خلاّق و جستجوگری دارند و همواره به دنبال کشف حقیقت و حل مسائل و پاسخ گویی به شبهات خویشاند. علاوه بر آن امروزه شبههافکنی در حوزهی فرهنگ دینی، یکی از بارزترین جلوههای تهاجم فرهنگی در عرصهی تربیت اسلامی است. در عصر حاضر دشمنان با بهرهگیری از همهی ابزارها مانند ماهواره و اینترنت و… مبانی دینی جوانان را نشانه گرفته و سنگرهای عقیدتی را فتح کردهاند؛ امّا ما چه کردهایم؟
عطش جوانان به مذهب در صورتی سیراب میشود که صداقت و خلوص را در همهی امور مشاهده کنند. امّا اگر با ناهنجاری و تضاد در گفتار و کردار و عمل مذهبی روبرو شوند، یا در اعتقاد خود سست میشوند و یا صدای خود را به عنوان اعتراض بلند میکنند. عدم هماهنگی میان گفتار و کردار، نصیحت مربیان را بی اعتبار میکند. مربی دینی زمانی موفق است که کلام او از طرف خودش یا همصنفان او نقض نشود و بین گفتار و رفتارش هم آهنگی باشد.
جلب اعتماد و احترام به عقاید جوان
آموزش مسائل دینی در صورتی مفید است که اعتماد جوان جلب شود. بدون بدون جلب اعتماد نمیتوان در جوان نفوذ کرد. برای این کار باید به جوان شخصیت داد و از به کاربردن الفاظ تحقیرآمیز خودداری کرد، رعایت احترام به عقاید جوان برای جذب وی به دین بسیار مؤثّر است. گاهی جوان بر عقیدهی خود پافشاری میکند، چون آن را حق میداند. گرچه از دید مربیان و معلّمان، آن نظریه باطل است اما باید توجه داشت که توهین کردن به عقیده و نظر او توهین به همهی وجودش خواهد بود، از اینرو اسلام به مسلمانان دستور میدهد که به عقاید همگان احترام گذارند و حتّی از توهین کردن به باور بتپرستان خودداری کنند.
بیان فلسفهی احکام
علی رغم این که جوانان زمینه گرایش به امور مذهبی و دین را دارند، امّا نباید از روح جستجوگر و حقیقتپذیر آنان غافل شد. از اینرو مطالبی را بیشتر میپذیرند که کاربردی و توأم با استدلال باشد، بدین منظور بهتر است مسائل دینی در کنار مسائل علمی و به صورت تطبیقی بیان شود. از اینرو لازم است تا آنجا که امکان دارد فلسفه و حکمت احکام و تعالیم دینی تبیین شود تا جوانان ضمن قبول آموزههای دینی با آگاهی، بینش، بصیرت و با انگیزهی قویتر به تعالیم دین روی آورند. این امر میطلبد که مربّیان و ماموستایان با مطالعات گسترده به بیان آموزهها و تعالیم دینی بپردازند.
میانهروی و اعتدال
در هدایت نسل جوان همانگونه که باید به سلیقه و علاقههای آنان توجّه کرد و امر رشد و تربیت آنان را با مقتضیات ذات وجودشان هماهنگ ساخت باید از ایجاد شخصیت کاذب و توقّع بیجا نیز پرهیز نمود. همچنین از معرّفی دین به صورت خشک و خشن باید پرهیز گردد، چرا که اسلام دین میانه و اعتدال و آئین تسامح و مدارا است؛ به تعبیر دیگر متأسّفانه گاهی دین به صورتی معرّفی میشود که برخی جوانان آن را خشک و سخت و و حتّی غیر مفید میپندارند؛ بنابراین لازم است داعیان و مربّیان دینی از افراط و تفریطهای بیجا در امر دین پرهیز نموده و آنان که منادیان و ناشران فرهنگ اسلام هستند، راههای معرّفی اسلام را بلد باشند و در معرّفی آن اعتدال و میانهروی را رعایت کنند.
هماهنگی میان و روش تربیتی والدین با مربیان
جوانان تمام مسائل را زیر ذرّهبین انتقاد و موشکافی قرار میدهند و در اصول و بنیانهای اعتقادی خود هیچگونه تسامح و سهل انگاری را روا نمیدارند. پس بایستی والدین و خانواده هماهنگ با مربّیان یک برنامهی ویژهی دینی داشته باشند؛ چون اگر این دو نهاد چه از لحاظ گفتاری و کرداری و عقیدتی با هم در تضاد باشند، جوان دچار تناقض شده و قبول چنین شرایطی برایش سخت و دشوار خواهد بود و باعث دینزدگی در جوان میشود.
بیان اهداف دین و نقش آن د زندگی
در تربیت دینی جوانان، باید به این اصل مهمّ توجّه داشت که ابتدا دین تبیین و میزان تأثیرگذاری آن در جامعهای سالم و با نشاط بیان گردد. از اینرو پیش از آنکه بگوییم دین اسلام جامع ترین، کاملترین و نیکوترین دینهاست باید در جواب فرضی این سؤالات پیشقدم باشیم: دین اسلام چیست و اهداف آن کدام است؟
و در معرّفی اسلام چنین مطالبی گنجانده شود که این دین است که به بایدها و نبایدهای انسان جواب میدهد، جهان و انسان را هدفمند میداند و نقش اساسی در زندگی مادّی و معنوی انسان دارد.
خلاصه اینکه اگر حقیقت دین و نقش آن در زندگی و خوشبختی انسان و اصلاح معاش و… به درستی تبیین گردد، فطرت دینگرا و خداجوی جوانان آن را به راحتی میپذیرد.
باری، قرآن کریم برای راهنمایی انسان و هدایت او به سوی ارزشهای دینی متذکّر میشود که:
•برخوردها باید حکیمانه و پاسخها مستدل و منطقی و سازگار با حکمت باشد.
•دلسوزانه، همراه با رأفت و رحمت و عشق و موعظهی حسنه باشد.
•گفتوگو باید از جدال خصمانه و غرور و خودمحوری به دور باشد.
•پرسش و پاسخها، نیکو، منطقی و قانع کننده و برای کشف حقیقت باشد. (سورهی نحل آیهی ۱۲۵)
ثبت دیدگاه