نویسنده: سید عبید فخرالدینی
صدای بحران می آید… گرمای تابستان به پایان نرسیده، باغبانان زحمت کش و نا امید دیارمان همانند سالیان اخیر – بسیار زودتر از موعد مقرر
– شاهد خزان درختانشان هستند… درختانی که معمولاٌ آنچنان ثمری جز رنج و مشقت فراوان نداشته و چون میراث پدرانشان است تیشه به ریشه شان نمی زنند…!
ولی گویا چاره ای نیست، باید خون دل بخورندو به یاد رودخانه ها و جویبارهای خروشان سالیان نه چندان دور، آهی بکشند و در اوج نا امیدی چشم به همت مسئولین شان داشته باشند. تا شاید دردشان را دوا کنند و با همت والای خود سبزی و طراوت گذشته را دوباره به باغاتشان برگردانند و…! گویا صدای بحران خشکسالی و عواقب مصیبت بار آن از هم اکنون به گوش می رسد و ما همچنان طبق عادت در اوج سکوت منتظر یک معجزه ایم…! شواهد نشان می دهد آب بسیاری از چشمه ها و نهرها خشک یا بصورت چشمگیری کاهش یافته، در برخی نقاط درختان مثمر خشک و یا بر اثر کم آبی دچار آفت شده اند، برخی از باغبانان به ناچار با فاضلاب درختان خود را آبیاری می کنند و ندانسته باعث آلودگی خاک و محصولات باغی می شوند، نزاع میان کشاورزان بر سر تأمین آب مورد نیازشان افزایش یافته و این مسئله در روابط اجتماعی و فرهنگی تاثیر مخربی بر جای گذاشته است،همچنین در کنار کاهش تولید بسیاری از محصولات باغی کیفیت سالهای گذشته را نداشته و درآمد کشاورزان کاهش یافته است. در واقع می توان گفت که خشکسالی و عدم مدبربت بهینه ی منابع آب در شهرستان پاوه از جمله عوامل بوجود آورنده مشکلات فوق می باشند، مشکلاتی که تاثیر بسزایی در زندگی مردم این ناحیه داشته و باعث نگرانی شدید آنها شده است. شاید بررسی موضوعی تهدید کننده، نگرانی ما را نسبت به آینده باغات و حتی محیط زیست اطرافمان افزایش دهد اما چاره ای جز پذیرش منطقی این پدیده و اتخاذ راهکارهای علمی و عملی برای مقابله با آن نیست. برخی از ما بطور روزانه به منابع علمی و خبری دسترسی کافی داریم و با مطالعه و تجزیه و تحلیلی ساده، آینده ی بحرانی منابع طبیعی، کشاورزی و آب و هوایی مناطق دور و نزدیکمان را از هم اکنون تصور می کنیم و به شیوه های مختلف نگرانی خود را ابراز می نمائیم. پر واضح است که بسیاری سازمان ها و مراجع علمی مربوطه اقلیم پیش روی کشورهای خاورمیانه و بخصوص ایران را گرم، کم باران و حتی بحرانی پیش بینی کرده و خواستار توجه اساسی به مقابله با این پدیده شده اند. از جمله این پیش بینی ها، گزارش سازمان ناسا در رابطه با خشکسالی در خاورمیانه است: – به گزارش سایت ناسا به دلیل شرایط نامناسب لایه اوزن و همچنین انحراف زمین به میزان یک میلیونم درصد از مسیر چرخشی خود به دور خورشید، ۴۵ کشور جهان دچار خشکسالی شدید شده و در صورت عدم ذخیره منابع آبی دچار بحران در تولید کشاورزی و همچنین دامداری خود میشوند؛ اما نکته قابلتوجه در این گزارش رتبه چهارم ایران در فهرست ۴۵ کشور در معرض خطر است. ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه بیشتر در معرض خطر قرار دارند. گزارشی درباره آغاز یک دوره ۳۰ سال خشکسالی در اردیبهشت امسال منتشر شده بود که گزارش جدید، نکات حیرتآور جدیدی در معرض توجه کارشناسان محیطزیست قرار داد. در ادامه این گزارش بر روند گسترش روز افزون بیابانها در کشورهای خشک تاکید شده است. حدود ۸۰درصد از مساحت کشور ایران زیر پوشش بیابان است و همین موضوع باعث نگرانی بیشتر درباره گزارش جدید ناسا میشود. در این گزارش تاکید شده است: در حالی که پیشبینی میشود تا سال ۲۰۴۵ تقاضای مصرف آب شیرین در خاورمیانه ۶۰درصد افزایش یابد، اما طبق مطالعات انجامشده منابع آب شیرین خاورمیانه تا سال ۲۰۵۰ حتی به رقمی ۱۰درصد کمتر از میزان کنونی خواهد رسید. این تنها نمونه ای از صدها گزارش اخیر مراجع علمی و تحقیقات دانشمندان است که بطور مشخص ما را از وجود بحران خشک سالی و گرمایش جهانی طی سالهای آینده آگاه می سازد و بر اساس شناخت ما را بر آن می دارد تا هر یک به سهم خود جهت حفظ منابع آبی و صرفه جویی در مصرف انرژی قدمی اساسی برداشته و راهکارهای لازم را اتخاذ نماییم. با توجه به پدیده ی در پیش رو، اگر نگاهی به شرایط کنونی شهرستان پاوه بیندازیم خواهیم فهمید که بی توجهی به هشدارهای مطرح شده در رابطه با بحران خشک سالی، خسارات جبران ناپذیری را (حداقل در بخش کشاورزی، منابع طبیعی، اقتصادی و امنیتی شهرستان) به بار خواهد آورد و به طور قطع در آینده ای نزدیک با چالشهای فراوانی دست به گریبان خواهیم بود. در واقع این موضوع تنها بخشی از نگرانی و توجه ما را به آینده، معطوف خود می کند و بخش دیگر که بر بسیاری از ما پیداست عدم توجه مسئولین به این مقوله – بی توجهی به بخش کشاورزی و تولیدی شهرستان پاوه – است. نگرانی ما زمانی دو چندان می شود که رودخانه ای همچون سیروان در جوار باغات شهر و روستاهای شهرستان پاوه جاری است و کشاورزان زحمت کش این دیار سهمی از آب این رودخانه بزرگ نداشته و در عوض با بستن سد بر روی سیروان و انتقال آب آن به صدها کیلومتر دورتر، نظاره گر تخریب باغات و محرومیت روزافزونشان باشند. برای بسیاری از کشاورزان و جوانان جویای کار این دیار که خود را نسل سوخته می دانند این سوال مطرح است که چرا باید باغات شهرستان بدلیل کمبود شدید آب خشک شوند، در حالی که دولت با احداث سد بر روی رودخانه همیشه خروشان سیروان سالانه میلیاردها تومان درآمد کسب کند و نهایتاً آب این رودخانه را به دیگر نقاط کشور انتقال دهد و همچنان مردم این شهرستان را در محرومیت و نا امیدی محض قرار دهد؟ چرا آنان که خود را مسئول و دلسوز مردم می دانند جویای رفع معضل چند ساله کشاورزان و البته مقابله با پدیده تهدید کننده ی خشکسالی نمی شوند؟ آیا هزینه ی انتقال بخش کوچکی از آب رودخانه سیروان به باغات شهرستان، بسیار بیشتر از حق مردمان این دیار است؟! براستی آیا این حق مردمی است که در طول ۸ سال جنگ تحمیلی با خون و دل از خاک و ناموس خود دفاع کرده اند و حتی امروز به مانند سدی در مقابل هجمه های شوم دشمنان ایستاده اند؟ جواب این سوالات بر یکایک ما روشن است، هریک به نوبه خود مقصر اوضاع نگران کننده ی امروز هستیم و بدون شک با رویه ای که در پیش گرفته ایم در سالهای آینده شاهد تخریب چشمگیر باغات و منابع طبیعی، مهاجرت روستائیان به شهر وگسترش فقر و محرومیت در شهرستان، افزایش نزاعهای مردمی بر سر تأمین آب مورد نیاز کشاورزی و ایجاد مشکلات فرهنگی و امنیتی، و …خواهیم بود. امیدست به خود آییم و با مسئولیت پذیری و تلاش معنی دار خود مسئولین را به مقابله با پدیده خشکسالی و توسعه ی دیارمان وا داریم و فردای این دیار زیبا را به مانند گذشته سبز و خرم نگاه داریم…
با تشکر از نگارنده محترم؛
سهم ما، سازمانهای مردم نهاد و یا دولتی در مقابله با این پدیده چیست؟