طبیعت ستیزی، بیماری مزمن جوامع توسعه نیافته / بهزاد خالوندی / برای بازگشت به ریل توسعه باید شهروندان و مدیران خود را جزئی از طبیعت ببینند و از رویکردها و تعاملات منفعتطلبانه و مخرب با محیط پیرامون خویش دست بردارند
و الا کارخانههای عظیم، جادههای طویل، خیابانهای عریض، آپارتمانهای بلندمرتبه و ماشینهای لوکس به تنهایی برای انسانها، توسعهآفرین نیستند و خوشبختی به ارمغان نمیآورند”.
گاهی برای تشخیص میزان توسعه یافتگی و یا عقب ماندگی یک جامعه لازم نیست به دنبال کشف لایههای زیرین و ناپیدای آن برویم. کافیست نگاهی به چگونگی و کیفیت تعامل شهروندان و مدیران آن جامعه با طبیعت پیرامونی بپردازیم.
جوامعی که با طبیعت مهربان نیستند و جنگلها را به بیابان و آپارتمان تبدیل میکنند و یا ابایی از برپایی صنایع آلاینده در دل طبیعت ندارند و با گسترش لجام گسیخته کارخانهها و کشتهای آب بر، دشتهای غنی را با بحران بیآبی مواجه میکنند، در واقع در مسیری خلاف توسعه پایدار حرکت میکنند.
رودخانههای شهری در همه جای دنیا یک ظرفیت فوقالعاده برای توسعه گردشگری است ولی اگر در جایی مانند کرمانشاه آن را تبدیل به کانال فاضلاب و یا خیابان میکنند، در واقع نشان از یک توسعه نیافتگی تاریخی آشکار دارد.
همچنین در مناطقی که باغات شهری را به بهانههای مختلف تخریب میکنند و جنگلهای بلوط را به زغال تبدیل مینمایند و یا اینکه برای کشیدن خطوط گاز، صدها هکتار جنگل را قربانی میکنند، صحبت از گام برداشتن در مدار توسعه، بسیار عجیب و مضحک است.
برای بازگشت به ریل توسعه باید شهروندان و مدیران خود را جزئی از طبیعت ببینند و از رویکردها و تعاملات منفعتطلبانه و مخرب با محیط پیرامون خویش دست بردارند و الا کارخانههای عظیم، جادههای طویل، خیابانهای عریض، آپارتمانهای بلندمرتبه و ماشینهای لوکس به تنهایی برای انسانها، توسعهآفرین نیستند و خوشبختی به ارمغان نمیآورند.
یکی از نشانههای یک جوامع توسعه یافته، همزیستی پایدار شهروندان و مدیران با طبیعت و محیط زیست پیرامون است، جامعهای که در آن حفظ منابع زیرزمینی، رودخانهها، دشتها، حیوانات، جنگلها و باغات برای شهروندان تبدیل به یک ارزش و اولویت دائمی شده است.
فراموش نکنیم توسعه بیش از آنکه کمیت آماری باشد، یک کیفیت است و طبیعت بخش مهمی از این کیفیت را در زندگی ما انسان ها تشکیل میدهد.
ثبت دیدگاه