نویسنده: دکتر لقمان ستوده / دگرناپذیرى، خودشیفتگى و کینهورزی ابزار و مصالح اساسى بناى نامیمون و -شوربختانه- بالابلند آدمکشى هستند.
توفیر چندانى ندارد؛ چه صدام حسین در پس شعار «أمه عربیه واحده» در حلبچه پنجهزار عُمَر خاور را با گازهاى غربیان مسموم کند؛ چه آدولف هیتلر در پس شعار برترى نژاد نازى، یهودیان را در اتاقهاى گاز خفه کند؛ چه بوشها و رامسفلدها در پس شعار صدور دموکراسى به خاورمیانه میلیونها افغان و عراقى را به کام مرگ کشانند؛ چه داعش در پس توهّم خلافت، ایزدیهاى بیپناه و البتّه هزاران مسلمان همکیش خود را از دم تیغ بگذراند؛ چه خلبانان روانپریش پرواز مرگ با شعار غربستیزى و انتقامجویى، مسافران بیگناه خود و ساکنان مبهوت برجهاى واشنگتن را در ١١سپتامبر ٢٠٠١ قربانى سازند؛ و چه جمعى میلیشیاى نژادپرست در پس نقاب انقلابىگرى، بیگناهان قارنا را در سپتامبر ١٩٧٩، به خاک و خون بکشند؛ چه شارونها و نتانیاهوها در کسوت مظلومنمایى قوم یهود، دهها جنایت خونبار را از صبرا و شاتیلا و دیریاسین و تل زعتر و غانا و غزّه و… رقم زده، اشغالگرى، آدمکشى و ددمنشى خود را با سلطه بر صنعت رسانه با شعارهاى شیک بزک کنند؛ چه سیسى باشد و با وقاحت تمام، «الإرهاب المحتمل» را بهانهی برانداختن نخستین رئیسجمهور غیرنظامى منتخب ملّت و کشتار فجیع میدان رابعهی قاهره کند؛ چه تروریسم عریان صلیبى، اسلحهی یک جنایتکار را راهى مسجد مهاجران بىپناه «کرایست چرچ» زلاندِنو کند و با خشابهاى منقّش به نام جنگسالاران صلیبى نفَسهاى پنجاه نمازگزار را برچیند؛ و چه .. و چه .. و چه ..! دیو پلید خودخواهى و دگرستیزى در پس همهی این تابلوهاى مخوف نهفته است.
زمانى میتوان به فردایى بهتر براى بشریت امید بست، که معیارهاى دوگانه کنار گذاشته شوند و از حلبچه تا مساجد کرایست چرچ، از صبرا و شاتیلا تا قارنا و قلاتان، از برجهاى دوقلوى واشنگتن تا عفرین و کوبانى، از درعا و حمص وحلب تا ضاحیه و صور و صیدا، از میدان لؤلؤه منامه تا میدان تحریر قاهره و… همه و همه به یک دید و تنها با ملاک انسانیت تحلیل و ارزیابى شوند. تا آن روز راه درازى در پیش است و اگر کنشگرانه نجنبیم رویدادهاى تلخترى مارسها و سپتامبرهاى سیاهتر را رقم خواهند زد.
ثبت دیدگاه