نویسنده : دکترجلیل رحیمی جهان آبادی ( نماینده مجلس شورای اسلامی ) / جنبش اسلامگرای اخوان المسلمین در جهان عرب که در سال ۱۹۲۸ با تلاش استاد حسن البناء پایه ریزی شد ، پاسخی بود به بی سر و سامانی مسلمانان پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی خلافت عثمانی که لغوش رسما در ۱۹۲۴اعلام شده
و سرزمینهای خلافتش از هم گسیخته بود و سرکوب جنبش بیداری مسلمانان در هند توسط انگلیسی ها که خلاء وجودحکومت قدرتمند مبتنی بر اندیشه های اسلامی را در جهان اسلام ، گوشزد می نمود.
با شکل گیری و گسترش نهضت " برادران مسلمان " و جذب نیروهای جوان و تحصیل کرده دانشگاه ها و حوزه های مذهبی مصر و طبقات متوسط و فقیر جامعه به این نهضت تازه نفس ، راهی جدید برای خروج جهان عرب و اسلام از بن بست بی کفایتی ها و فقر و توسعه نیافتگی و فساد ، مطرح شد و کور سوی امید را برای بخشهایی از مسلمین به وجود آورد .
با ورود به حوادث دهه چهل میلادی و گسترش حضور یهودیان در فلسطین و در پی آن مبارزات رهبرانی همچون عزالدین قسام با صهیونیستها ، رزمندگان اخوانی به سنگر های فلسطینی های راه یافتند و با اندیشه های مرشد عام اخوان ، شیخ حسن البنا و دیدگاه های سید قطب ، به جذب فلسطینی ها پرداختند و نهضت خود را از مصر به جهان عرب صادر نمودند .
خصیصه اسرائیل ستیزی این جنبش تا کنون نیز حفظ شده و در صف اول مبارزه با صهیونیزم ، رزمندگان حماس و جهاد اسلامی و سایر گروه های اخوانی قرار دارند.
جنبش اخوان بعد از جنگ جهانی دوم و علی رغم رشادت رزمندگانش در دفاع از مصر و فلسطین ، با بی مهری ارتشی های ناسیونالست و سوسیالیست جهان عرب و نیز حکومت پادشاهی مصر مواجه شد و رهبر اخوانی ها، حسن البنا در سال ۱۹۴۹ترور و به شهادت رسید.
با کودتای افسران آزاد(ضباط الحر) به رهبری جمال عبدالناصر و محمد نجیب و چند افسر دیگر علیه پادشاهی ملک فاروق در سال ۱۹۵۲ و سپس لغو پادشاهی و تشکیل جمهوری مصر ، اخوانی ها اگرچه مدتی کوتاه با افسران آزاد چالشی نداشتند اما به سرعت اسلام گرایی با قوم گرای عرب و تلفیق چپگرایی ناصری ، به چالش خورد و رهبران این جنبش اسلام گرای سیاسی پس از اعلام ترور نافرجام جمال عبدالناصر و نسبت دادن آن به اخوانی ها ، دستگیر ، روانه زندان و سپس چند نیروی شاخص آنها در ۱۹۶۶ اعدام شدند که معروفترین ترین اعدام شدگان ، سید قطب ، ایدئولوگ و پایه گذار اسلام گرایی قرن ۲۰ و پایه ریز اسلام سیاسی و جهاد علیه کفار در خاورمیانه بود که کتابهایش در بخشهای زیادی از جهان اسلام در بین اسلامگرایان دست به دست می چرخید و دکترین مبارزات سیاسی دینی را پایه ریزی می کرد.
با موج دستگیری و اعدام اخوانی ها ، روند محافظه کاری این جنبش شروع شد و نسل جوان و رادیکال اسلامگرا کم کم انشعاب خود را آغاز نمودند و راه مبارزه مسلحانه را در پیش گرفتند ،ترور انور سادات در مراسم رژه توسط یک افسر ارتش به نام خالد اسلامبولی یکی از همین انشعاب شدگان رادیکال اخوانی رخ داد
گروه های جهاد اسلامی و التکفیر و الهجره که برگرفته از اندیشه سید قطب شکل گرفته بود و به جذب نیرو در مصر مشغول بود ، خالد اسلامبولی را جذب و آماده عملیات علیه رئیس جمهور مصر نموده بود.
با ورود به دهه های هشتاد و نود میلادی ، گروهای اخوانی فلسطینی ، افغانی ، قطری ، اردنی ، سوری و ترکی… شکل گرفت و اخوان به گسترده ترین گروه اسلامگرای سیاسی بدل شد .شاید خالی از لطف نباشد که بدانیم پایه گذار سازمان القاعده یعنی میلیاردر سعودی، اسامه بن محمد بن لادن نیز ، ابتدا توسط یک مبارز فلسطینی عضو اخوان به نام عبدالله عزام جذب مبارزه با شوروی در افغانستان شد و سپس بود که با تاسیس سازمانی جدید به مبارزه با غربی ها پرداخت و شهرت جهانی یافت.
اخوان طی یک قرن مبارزه و نیروسازی و تلاش برای تشکیل حکومت اسلامی، فراز و نشیبهای زیادی را طی نمود و اگر چه الان حکومتهای ترکیه و قطر رسما و غیر رسمی حامی اخوانی ها در خاورمیانه محسوب شوند و جمهوری اسلامی ایران نیز از حامیان اصلی دو گروه اخوانی حماس و جهاد اسلامی در فلسطین است ، اما هیچگاه حکومتی با الگوی مد نظر اخوان شکل نگرفته است و شاید محمد مرسی از این نظر میتوانست تحقق بخش آرزوهای صد ساله اخوانی ها باشد و حکومتی اسلام گرا ، میانه رو ، دارای روابط نسبتا متعادل با غرب و آشتی دهنده دموکراسی و همگام با توسعه اقتصادی با حفظ باورهای دینی را اجرایی کند و مدل اردوغانی جدیدی در شمال افریقا و سایر کشورهای عربی را رواج داده والگوی قرن ۲۱ خلافت اسلامی مدرن ترکی -عربی را شکل دهد ، اما این تلاش نیز همچون نیم قرن قبل به کودتای ارتش با حمایت غربی ها ، سعودیها و ارتشیان ناسیونالیست مصری و دستگیری و شهادت دردناک مرسی انجامید .
واقعیت امر آن است که مدل اسلامگرایی اخوان برای چند گروه رقیب و یا حتی دشمن محسوب می شود ؛ اول قوم گریان عرب که درک و تحلیل و مدیریت جهان اسلام را فقط از دریچه قوم گرایی خود میبینند و با ترویج ناسیونالیسم عربی و باور برتری قومی خود بر سایر مسلمین ، اداره امور جهان اسلام را جدای از شایستگی و مقبولیت مردمی ،سهم و میراث پدری و آبا و اجدادی خود دانسته و از مدل اسلامگرایان اردوغانی و مرسی نفرت داشته و با فوت محمد مرسی اسلام گرا و متحد اردوغان ، نفس راحتی کشیدند .
دوم ؛غربگرایان ذوب در اقتصاد بازار آزاد و فرهنگ لیبرالی که هر گونه باور دینی را ارتجاعی و مانعی بزرگ بر مسیر حرکت کشورها بسوی پیشرفت و رفاه غربی می بینند ،
سوم ؛ اسلام گرایان افراطی و رادیکال و تکفیری اهل سنت که مشی میانه روی اخوان را وادادگی و ناشی از تحلیل نادرست و انحراف در عقاید اسلامی اعلام می کنند و راه نجات را تکفیر هر مخالف خود می دانند وجز کشتن و انتحاری و انفجار ، نسخه ای برای نجات جهان اسلام ندارند.
و سرانجام چهارم؛ شیعیانی تندرو و بنیادگرایی که از مدل اسلامگرایی اهل سنت و احیا خلافت مدرن و غیر مدرن چندان دل خوشی نداشته و هر مدل اسلام گرایی اهل سنت و شیعه که خواهان دینداری و دموکراسی دارای رابطه مسالمت جویانه با غرب باشد ،بیزار بوده و اصلاح طلبی شیعه و سنی را بر نمی تابند
این گروه اگه چه نام و نشان و باورها و رفتارهای متمایزی از خود بروز می دهند اما چندان بی شباهت با تکفیری های اهل سنت نبود هرکه با آنها همفکر نباشد را خائن و منافق و وابسته و .. دانسته و اگریک سر اره تکفیر رادردست تندرو های اهل سنت بدانیم ، بدون شک سردیگر اره را همین افراط گرایان شیعه در دست داشته و در حال کشیدن آن بر پیکره نهال نازک و نوپای دموکراسی و مردم سالاری دینی هستند.
فوت محمد مرسی در همه این چهار اردوگاه هلهله و شادی به پا کرد اما مسلما قلبهایی نیز برای این رئیس جمهور مردمی جهان عرب ، به ماتم و اندوه نشست ، آنهایی که نه دل در گرو غرب دارند ، نه به افراط گرایی تکفیریها معتقدند ، نه قومگرایان فاقد لیاقت و افکار پوسیده قومی آنها را نجات بخش جهان اسلام می دانند و نه به مدل اسلامگرایی شیعی تندرو و افراطی دل بسته اند ،
دولت محمد مرسی اگرچه دولت مستعجل بود و نتوانست حتی بخش اندکی از آرزوهای اسلامگرایان میانه رو را تحقق بخشد ، اما بدون شک مرگ مظلومانه و شهادت این منتخب ملت مصر ، خونی جدید در رگهای اسلام گرایی میانه در خاورمیانه جاری خواهد نمود و حربه تخریبی قدرتمندی را که برخی رقبای اخوان در دست داشتند وآنها را سازشکار و محافظه کار و صرفا قدرت طلب سیاسی خطاب می کردند را ، از آنها گرفته و فرصت بی بدیلی در جذب نیرو ، احیا و بازگشت اخوان به صحنه سیاسی جهان عرب فراهم خواهد آورد .
اگر تفکرات اسلام گرایان میانه و اصلاح طلب ، از اصلاح طلبان شیعه ایرانی گرفته تا اسلام گرایان میانه رو اخوانی اهل سنت در شمال افریقا و شرق و غرب جهان اسلام را یکی از اصلی ترین گزینه های "راه نجات "دینگرایی و حفظ دیانت در کنار توسعه و پیشرفت و دموکراسی بدانیم ، از اخوانی ها و محمد مرسی و همه منتخبان مردمی اسلام گرا و میانه رو ، باز هم در آینده خواهیم شنید و آینده جهان اسلام بدون شک این نامها را به خاطر خواهد سپرد ، مبارزانی که تلاش کردند به دموکراسی و دین احترام بگذارند و برای مردم و تحقق مردم سالاری دینی فدا شدند اما تسلیم افراط گرایان و غرب گریان و تکفیریان نشدند و نهال نوپای مردم سالاری دینی را پاسبانی نمودند.
یاد و خاطره همه شهدای جهان اسلام ، از جمله رئیس جمهور اسلام گرا و مردمی مصر " شهید محمد مرسی"گرامی باد
دکترجلیل رحیمی جهان آبادی
استادیار علوم سیاسی و روابط بین الملل
نماینده مجلس شورای اسلامی
عضوفراکسیون اهل سنت
خرداد۹۸
ثبت دیدگاه