جمعه, ۲۷ مهر , ۱۴۰۳ Friday, 18 October , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2424 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 1908×
شناسه : 47

گردآورنده : سامان خالدی  ملا حسن دزلی فرزند ملا محمد بن محمدرضا در سال ۱۲۷۵ از خانواده ی مردوخی در هورامان بدنیا آمد. در ده سالگی شروع به تحصیل کرد. سپس نزد شیخ یوسف «ده گاشیخان» صرف و نحو و منطق را فراگرفت. نزد عالم بزرگ هه ولیر نیز کسب علم کرد. سپس به سلیمانیه […]

ارسال توسط :
پ
پ

گردآورنده : سامان خالدی

 ملا حسن دزلی فرزند ملا محمد بن محمدرضا در سال ۱۲۷۵ از خانواده ی مردوخی در هورامان بدنیا آمد. در ده سالگی شروع به تحصیل کرد. سپس نزد شیخ یوسف «ده گاشیخان» صرف و نحو و منطق را فراگرفت. نزد عالم بزرگ هه ولیر نیز کسب علم کرد. سپس به سلیمانیه رفت و بعد به موکریان آمد. در خدمت استاد اعظم هه ولیر اجازه ی اجتهاد گرفت و در روستای «سه نگان» به تدریس پرداخت. و بعد نیز در ده گاشیخان تدریس نمود. چندی بعد ده گاشیخان را به قصد «دزلی» ترک نمود و در بانی شار از مناطق همجوار «شاره زور» هم به تعلم پرداخت. گفتنی است ماموستا حسن بنا را براین نهاده بود که هرکجا که عالمی باشد از وی کسب علم کند. ماموستا دزلی نیز همانند اکثر علمای کردستانات، پیرو مشایخ طریقت نقشبندی بوده اما مرید هیچ شیخی نبود [اصطلاحا دست بیعت نداده بود]. ملااحمد برادرزاده ی ماموستا حسن میگوید: وی بسیار اهل مطالعه و تحقیق در علوم دینی بود مخصوصا در فقه و اصول. و مرید هیچ شیخی از شیوخ کردستانات نبود. البته وی اشعار عرفانی فراوانی دارد و از پیروان عرفان و تصوف بوده است.

ماموستا دزلی بسیار اهل عبادت بود. دعای بسیار میخواند و از زکات به درکردن اموال همیشه افراد را نصیحت میکرد. بسیار قـانع بود تا جایی که یک زمانی، تعدادی از روحـانیون مریوان بدیدار او میروند. او یک آش بسیار ساده و مقداری نان بلوط برای آنان حاضر میکند. یکی از ماموستایان [به مزاح] میگوید: جناب ماموستا! این چه طرز مهمانداری است؟ حال که گوشت و برنج به ما ندادی لااقل کمی نان شیرینی برایمان فراهم میکردی! ماموستا حسن رحمه الله در جواب میگوید: من نان حرام نمیخورم و نان حلال هم چون سخت بدست می آید نمیتوانم زیادی آنرا طلب کنم!

او با علما و مشایخ کردستانات دیدار و یا نامه نگاری داشته است. از جمله با ماموستا عبدالعظیم مجتهد، از بزرگترین عالمان کردستان گفتگو کرده است. او در نامه ای به او یک شعر را که به اقتباس از یک غزل حافظ شیرازی است برایش میفرستد که برخی ابیات آن بدین گونه است:

« باد صبا ده خیله ک! از حد گذشت شوقم ، بهر عزیمت شهر آخیز کن رجا را/ از عاشقان گذر کن وز «ئاویه ر» نظر کن ، برو به آن نواحی و آن شهر دلنوا را/ بگشای چشم عرفان در جستجوی یاران ، دریاب آستان «عبدالعظیم» ما را/ چون می رسی به خدمت اکرام کن به حرمت ، تقدیم کن به ذلت عرض سلام ما را» !

وی با ملاباقر بالک، ماموستا کلاشی هورامان، ماموستا قاضی، هه ژار و هیمن [دو تن اخیر از شاعران بودند] نیز دیدار داشته. او از خود یک دیوان بجای گذاشته است.

منبع : دیوان ملا حسن دزلی

 

 

ثبت دیدگاه

2 دیدگاه برای “ملا حسن دزلی”
  1. ماموستا حسن دزلی از نوابغ و افتخارات تاریخ منطقه کردستان هستن. امیدوارم این شخصیت بیشتراز اینا شناخته بشه. اما کاک سامان کاش به موارد درخشان دیگه ی زندگی ایشون مثل حضور چندین ساله در دانشگاه ازهر و یا شخصیت آزاده و عزت نفس ایشون و یا تبحر ممتازشون در شعر طنز هم اشاره میکردین

    پاسخ
  2. دستتون درد نکنه
    نظر آقای سیف را موافقیم!
    به گمانم شعر زیر از ایشان است:

    ((انّی بعید لحمٍ ، موشتاقی گوشتوو گیسکین

    یا ربی ولمه گوشتی، یٌستبرَژُ لما را ))

    ترکیبی به سه زبان هورامی، عربی و فارسی

    (( من دور از گوشتم, مشتاق گوشت بزغاله ام!

    یا رب تکه گوشتی ، برای ما کباب شود! ))

    پاسخ
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.